سرانجام انقلاب اسلامی پس گذراندن روزهای بسیار سخت و طاقتفرسای مبارزه و با چالشهای داخلی و توطئههای بیرونی به سیامین سالگرد خود رسید تا بار دیگر اندیشه محال و غیر ممکن بودن برپایی حکومت اسلامی را با پرسش انتقادی روبهرو سازد. در اینکه ما با عنایتهای ویژه الهی توانستیم به موفقیتی بیمانند در برپایی انقلاب شکوهمند اسلامی دست یابیم جای هیچگونه شکی نیست؛ اما اینکه تا چه اندازه توانستهایم به اهداف و برنامههای مورد نظرمان نزدیک شویم مسألهای است که باید در آن تأمل و تدبر کرد.
خبرگزاری رسا در همین راستا و در سی سالگی انقلاب با حجتالاسلام محمدهادی مفتح، فرزند گرامی شهید دکتر مفتح گفتوگویی داشت تا از رهگذر پژوهش ویژه وی در باره نظریه حکومت و قدرت، قضاوت پسران انقلابی را نسبت به عملکرد پدران انقلابی ترسیم کند:
اشاره : محمدهادی کوچکترین فرزند شهید دکتر مفتح دارای دیپلم ریاضی فیزیک و مهندسی برق و الکترونیک از دانشگاه تهران و فوق لیسانس و دکترا در رشته علوم قرآن و حدیث است که خرداد امسال با ارائه رساله دکتری و برگزاری جلسه دفاعیه به انجام رسیده و اکنون استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم است.
حجت الاسلام محمد هادی مفتح هم چنین استاد کفایه و رسائل حوزه علمیه است و پژوهشهای دینی خود ادامه میدهد.
اساتید سطح وی در حوزه علمیه قم آیت الله استادی، محمدی خراسانی، محقق داماد و غدیری بوده اند و در درس خارج از اساتیدی همچون حضرات آیات فاضل لنکرانی (ره)، شبیری زنجانی، جوادی آملی و مؤمن بهره گرفته است.
وی در تهران از استادانی چون آیت الله سیدرضی شیرازی، آیتالله هاشمی گلپایگانی و آیتالله مصطفوی استفاده کرده و دورس خارج فقه و اصول را آیتالله محمدی گیلانی، آقامجتبی تهرانی و مقام معظم رهبری تلمذ کرده است.
موضوع پایاننامه حجت الاسلام مفتح، « نظریه قدرت حکومتی برگرفته از قرآن و سنت » بوده و تلاشی است برای پر کردن خلاء مبنایی نظری در حکومت.
حجت الاسلام محمد هادی مفتح، مؤسس رادیو معارف نیز بوده است.
رسا ـ پیدایش چنین بحثی از کجا بود؟
با گذشت 25 سال از انقلاب اسلامی به این فکر افتادم با چند تن از نظریهپردازان انقلاب ملاقاتهایی داشته باشم و بپرسم آیا جامعهای که به دنبال آن بودیم همین است که بعد از ربع قرن به آن رسیدهایم یا نه؟ اما کسی را که برای صحبت کردن فراغتی داشته باشد پیدا نکردم و یا به شهادت رسیده بودند؛ عدهای از این بزرگان هم ضعف جسمانی داشتند. این شد که به شیوه حوزوی خودمان یعنی پژوهش در منابع دینی، راه را ادامه دادم. شیوه ای که مرسوم ومالوف شیخ انصاری است یعنی درهربحثی تاسیس اصل وبعد مراجعه به ادله صورت گرفته است.
رسا ـ روش شما، رسیدن به یک پرسش بود یا پاسخ؟
عرض میکردم که ما باید بدانیم آیا جامعه فعلی با آنهمه هزینههایی که برای به ثمرنشستن پرداخته شد، همان جامعهای است که مد نظر انقلابیون بود یا نه؟ پاسخ از آنچه از صحبتهای برخی بزرگان انقلاب برمیآید منفی است . پس باید پرسید چرا نرسیدهایم؟ آیا نخواستیم و نرسیدیم یا اینکه خواستیم ولی نتوانستیم.
اینجانب در تحلیلی که داشتم به این نتیجه رسیدم اگر انقلاب را در دو بخش مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید تا پیش از سال شصت مدیریت کشور در دست دولت موقت و بنیصدر بود، در آن دوران اگر بگوییم نمیتوانستیم به اهدافمان برسیم درست است؛ اما بعد از سال شصت ظاهر مطلب این است که ما خواستیم به اهدافمان برسیم ولی نتوانستیم.
رسا ـ چرا؟
این سؤال بنده نیز هست و اگر از همان نظریهپردازان انقلاب بپرسید حتما خواهند گفت افرادی که در رأس امور بودند افراد کارآزموده و مذهبی نبودند یا عوامل نفوذی در کشور زیاد بود؛ همین طور بهوجود آمدن یک جنگ ناخواسته و فشارهای خارجی نیز ممکن است از دیگر جوابها باشد.
رسا ـ این جوابها برای شما اقناع کننده است؟
جواب من به این نوع پرسشها اینگونه است که ما اگر یک نظریه مدون حکومتی داشتیم باید همه این مسائل در آن پیشبینی میشد، یعنی در یک نظریه مدون حکومتی باید حساب جنگ، توطئههای داخلی و خارجی و همچنین مدیران غیرمهذب شده باشد؛ چراکه قرار نیست معصومین این حکومت را اداره کنند.اگر نظریه مدون حکومتی وجود داشت باید همه جوانب در آن مورد بررسی قرار میگرفت.
رسا ـ شما اشاره کردید به معصومان. آیا نباید ابتدا به این پرداخت که مکتب ما بنای تشکیل حکومت اسلامی را دارد یا نه؟
براساس مطالبی که امام(ره) در این رابطه فرمودهاند و ادله آن هم قابل قبول است این مطلب ثابت شده است پس باید به این سؤال پاسخ داده شود که اگر اسلام بنای تشکیل حکومت اسلامی دارد چرا تا بهحال کسی فرصت نکرده نظریه حکومتی اسلامی را از منابع استخراج نماید؟ همین سؤال هم انگیزه من بود تا طی یک پایاننامه گامی برداشته و خلاء نظری موجود را پرکنم.
رسا ـ آیا بزرگان ما به فکر طرح چنین مباحثی نبودهاند یا باور نمیکردند به این زودیها چنین انقلابی شکل گیرد؟ سؤال دیگر اینکه تا چه اندازه شهادت و فقدان بزرگان انقلاب در طرحنشدن چنین نظریههایی مؤثر بوده است؟
واقعیت این است که در مخیله این آقایان هم نمیگنجید به این زودی انقلاب به پیروزی برسد. من با اینکه در زمان انقلاب سن و سالی نداشتم، میدیدم و میشنیدم که هیچ کدام از بزرگان، پیروزی انقلاب را به این زودیها تصور نمیکردند، ولی یادم میآید گروههایی مانند جمع چهار نفری شهید مفتح، شهید بهشتی، مهدوی کنی و موسوی اردبیلی بودند که کارهای تحقیقاتی در همین زمینه داشتند و هر کدام بحثی را در حوزه اندیشه اسلامی انجام میدادند.
بعد از انحراف ایدولوژیک مجاهدین خلق که لطمه بزرگی هم بود بعضیها همچون شهید مطهری به فکر افتادند تا این مبانی دینی و فکری را در دانشگاهها مطرح نمایند؛ لذا شهید مطهری جهانبینی اسلامی را در چند جلد مطرح نمود. در ماههای آخر قبل از پیروزی که معلوم بود انقلاب پیروز خواهد شد خود شهید مفتح در مسجد قبا سلسله سخنرانیهایی را داشت که بیشتر حول محور حکومت اسلامی مطرح میشد؛ چون دغدغه ایشان بود که ما باید در باب حکومت اسلامی مبانی نظری داشته باشیم. اخیرا بنده مقالهای را از شهید مفتح پیدا کردم که در مجله مقالات و بررسیهای دانشکده الهیات دانشگاه تهران چاپ شده بود. این مقاله خیلی کوتاه است و ایشان فقط کد میدهند یعنی نشانی آیاتی که میتواند در طراحی حکومت دینی مؤثر باشد را ذکر میکند. بنابراین به نظر میرسد ایشان کارش را انجام داده ولی فرصت این که بخواهد آنها را به نوشتار تبدیل کند نداشته است. متأسفانه این مقاله دیر به دست من رسید و نتوانستم در این پایاننامه از آن استفاده نمایم.
رسا ـ آیا پس از انقلاب دغدغه طراحی مبانی حکومت دینی وجود داشت؟
دو هفته قبل ازشهادت شهید مفتح من در دفتر ایشان حضور داشتم یکی از دوستان نزدیک پدرم که سمت مهم کشوری داشت با ایشان تماس گرفت و گفت: با توجه به این که دولت موقت استعفا داده و دولت شورای انقلاب برسرکار آمده شما هم مسؤولیت یکی ازوزارتخانهها را برعهده بگیرید. یادم هست هرچه اصرار کرد شهید مفتح نپذیرفت چرا که اعتقاد به کار در دانشگاه داشت.
شهید مطهری نیز همین طرز تفکر را داشت. نقل میکنند شهید مطهری میفرمود اگر انقلاب پیروز شود من همان گوشه کتابخانه به کارهای علمی خود خواهم پرداخت یعنی به هیچوجه در اندیشه ورود به کارهای اجرایی نبودهاند.
رسا ـ محورهای پژوهش شما چه بود و آیا با توجه به موضوع کاربردی آن آیا به فکر ارایه آن نیز هستید؟
محورهایی چون خاستگاه قدرت مورد قبول منابع دینی چیست؟ یا اخلاق قدرت و شیوه حکومتکردن و زمامداری چگونه است؟ در مورد ادامه کار نیز پیشنهادهایی شده که امیدوارم تا سال آینده به نتیجه برسد اما دو نسخه نیز آماده شده است خدمت مقام معظم رهبری و آیتالله هاشمی ارائه شود.
رسا ـ جایگا ه ولایت فقیه در پژوهش شما چیست؟
این که چه کسی باید حکومت کند یعنی همان بحث نظریه ولایت فقیه، بخش کوچکی ازنظریه قدرت است که من وارد این بحث نشده ام چرا که نخواستم دراین رابطه مناقشه ای صورت گیرد و هرگز راضی نیستم حرکتی صورت گیرد که بخواهد لطمه ای به مبانی نظام وانقلاب وارد کند. درهرصورت نظریه ولایت فقیه فقط بخش از نظریه قدرت محسوب می شود که من به آن نپرداخته ام.
رسا ـ عملی شدن طرح شما چه پیامدهایی خواهد داشت وآیا تلاشی در این زمینه صورت گرفته است؟
من وقتی وارد برخی مباحث شدم دیدم مسئله تغییرساختار به وجود خواهد آمد لذا این سئوال پیش آمد که این تغییرساختار توسط چه کسی یا کسانی باید صورت گیرد چرا که من قصد کاررسانه ای نداشتم بلکه می خواستم خلائی که احساس می شود را پرکنم . آقای هاشمی رفسنجانی دوسال پیش جلسه ای دررابطه با سیاستهای کلی نظام تشکیل دادند و پس از آن گروهی درقم فعال شد که مسئولیت آن را بنده به عهده داشتم. دراین گروه برخی ازصاحب نظران حوزه مانند آقایان نجف لکزایی ، شرف الدین و خسرو پناه حضورداشتند. یعنی ما ازهررشته ای که می توانست دراجرای برنامههای مورد نظرموثرباشد یک نفررا برای همکاری دعوت کردیم ودرجلساتی که داشتیم مباحث مختلفی رامطرح نمودیم .
رسا ـ عمده ترین برنامه این گروه چیست؟
یادم می آید یک بارکه آقای محسن رضایی به قم آمده بود گفتم سیاستهای کلی فرهنگی اجتماعی که به دست ما می رسد مبتنی بر نظریات تثبیت شدهای نیست و پرسیدم شما براساس چه تئوریهایی سیاست های فرهنگی اجتماعی را مطرح می کنید؟ ایشان درجواب گفت: ما نه نظریه فرهنگی دینی داریم نه نظریه اجتماعی اسلامی داریم ونه نظریه اقتصادی اسلامی . نظریه سیاسی راهم فقط به برکت حضرت امام (ره) داریم وبس. ایشان ازما خواست وارد شویم وما هم اعلام آمادگی کردیم دردو بخش فرهنگی واجتماعی نظریه بدهیم .
ادامه دارد ...